شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

راه

گاهى … 


دلت ”به راه” نیست!!


ولى سر به راهى …


خودت را میزنى به “آن راه” و میروى…


و همه، چه خوش باورانه فکر میکنند.. که تــو..


“روبراهى”….


چهار صبح


اینا خوبه نسل جدید ساعت چهار صبح ناهار   می خورن خخخ

-

کاش باورش می شد منم آدم هستم و زبون آدمیزاد رو میفهمم ...این راهش نبود ...کاش

نهنگ آبی

این چیزی که مردم واسش خودشون رو میکشن 

چالش نهنگ آبیه 

اگه چالش نهنگ قرمز بود

 هیچ کس  براش تره خورد نمی کرد 


ریاضیات من بد بخت

یادمه اول راهنمایی که بودم یه معلم داشتیم که اول سال وقتی دفتر ریاضیم رو بهش دادم و مشقام رو دید دفترم را پرت کرد ته کلاس از اون به بعد تمام راهنمایی با ریاضی مشکل داشتم جالب اینجاست که یه هفته بعد از اون اتفاق معلم ریاضیمون عوض شد بیچاره این جدیده مرد اینقدر قربون صدقم رفت میگفت وقتی تو میای پا تخته من خستگیم در میره منم با خودم میگفتم این اینجوری میگه که روحیه منو ببره بالا در نتیجه تاثیر خاصی روم نداشت خخخخخخخخخخ

از وقتی که

                 از وقتی که 

         ندیدمت 

                      تا الان 

        به اندازه وقتی که 

                                    نوزاد بودم 

            گریه کردم


لیف

.

به نظرم می تونن جنس دیوارای حموم رو از لیف درست کننکه آدم راحت مثه خرس کمرشو بکشه به دیوار دیگه!!این همه مشقت برای لیف کشیدن کمر نکشه!!!بابا یه ذره م مارو درک کنید شاید حال نداشته باشیم_)))

مدیونید اگه فک کنید من آدم تنبلیم!!!!!

.


لباس گرم

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد
 به او گفت آیا سردت نیست
 نگهبان پیر گفت چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم 
پادشاه گفت اشکالی ندارد من الان به داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباسهای گرم مرا بیاورند
 نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد اما پادشاه به محض ورود به قصر وعده اش را فراموش کرد 
صبح روز بعد جسد پیرمرد را که در اثر سرما مرده بود در قصر پیدا کردند که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای در آورد.

یه وقتایی یه سری آدما یه وعده هایی واسه دل داری به آدم میدن اما نمیدونن وعده های دروغشون چه بلایی سر آدم میاره

امتحان ساده

اما

 با این همه

تقصیر من نبود

که با این همه...

با این همه امید قبولی 

در امتحان سادهْ تو رد شدم 


قیصر امین پور

 

کدام پل ؟

دختران شهر 

 به روستا فکر می کنند

 دختران روستا 

 در آرزوی شهر می میرند 

 مردان کوچک

 به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند 

 مردان بزرگ 

 در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند

 کدام پل 

 در کجای جهان شکسته است  

که هیچکس به خانه اش نمی رسد 


گروس عبدالملکیان 

باتلاق

گاهی وقتا آدم دوست داره یه چیزایی رو فراموش نکنه ولی هر چی سعی میکنه بیشتر. فراموشش میشن بعضی وقتا هم یه سری خاطره ها رو خیلی دوست داری فراموش کنی اما هرچی بیشتر تلاش میکنی که فراموش بشن بیشتر توی حافظت ریشه دار میشن تا جایی که به قول شاعر فراموشی شده از دل فراموش یه سری از خاطره های ما عین باتلاق میمونه که هرچی واسه فراموشیشون دست و پا بزنی بیشتر توی اونا فرو میری ... امید وارم هیچ وقت با چنین خاطراتی مواجه نشین

کجایی

یه پاییز زردو

زمستون سردو

یه کلاس تنگو

یه درس مشنگو

غم جمعه عصرو

مشقا مونده رو دستو

یه دنیا سوالو

رو دستم گذاشتی

کتابی دروغو

تکالیف بوقو

یه درس عمیقو

یه هفته دریغو

یه مغز مریضو

یه کوییز ریزو

یه دنیا محالو

تو سینم گذاشتی

تابستون کجایی؟دقیقا کجایی؟

کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟

تعطیلات کجایی؟دقیقا کجایی؟

کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟

عشق دو حرفی

دانلود آهنگ زیبای محسن چاوشی 

به نام عشق دو حرفی 


از اینجا دانلود کنید


گفته بودم اگه دلت گرفته ست 

کنج دلم جا واسه ی دلت هست 

شاید دلت خواست و پاهات نیومد 

یا شایدم دلت باهات نیومد...


حتما گوش بدین خیلی قشنگ و آرومه