از پدرش دختر را خواستگاری کرد
پدرش گفت
اگه دختر من را میخواهی باید سه روز با من گدائی کنی تا به دخترم نگویی گدا
مهندس بعد از مدتی فکر کردن قبول کرد
روز دوم گدایی، دخترک دید مهندس گریه میکند علت را پرسید
مهندس گفت بخاطر خودم گریه میکنم
که چندین سال تو شرکت عسلویه وقتمو تلف کردم
خخخخخخخ
همیشه یادت باشه
این مهم نیست چند بار تو زندگیت زمین خوردی
مهم اینه که چند بار تونستی بلند بشی
فلـــک در قصــــد آزارم چــــــــرائی
گلم گر نیستی خـــارم چـــــــرائی
تــــو کــــه باری ز دوشـم بر نداری
میـــــان بار ســـــــربارم چــــــرایی
.