شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

چه کسی باور کرد؟

من به خود می‌گویم:
«چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟»
با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها،
با تو اکنون چه فراموشی‌هاست. 

چه کسی می‌خواهد
من و تو «ما» نشویم
خانه‌اش ویران باد!

من اگر «ما» نشوم، تنهایم تو اگر «ما» نشوی،
ـ خویشتنی

از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم 

از کجا که من و تو
مُشتِ رسوایان را وا نکنیم. 

من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی‌خیزند