شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

نیا باران

نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم خوب میدانم

که گل در عقد زنبور است اما

یک طرف سودای بلبل

یک طرف پروانه را هم دوست می دارد

نیا باران پشیمان میشوی از آمدن

زمین جای قشنگی نیست

شعر

با بغضِ شکسته ابرها می بارند

آهسته به روی قبرها می بارند


ماندن دگر آرزوی آدم ها نیست

از کاسه تمام صبرها می بارند


#م. مزیدی#