خیلی گذشته پوووف میترسم اصلا درست نشه وای خدا هعی چی بگم ...به شدت مشغول درسم امروز انقده خوندم مغزم داره منفجر میشه ...دلم برات تنگیده هعی اشکال نداره بیشتر تلاش میکنیم بیشتر میخونیم به لطف الهی پیروزیم ینی به قول خدا انا فتحنا لک فتح المبینا
بین بیدار شدن از خواب و بلند شدن از رختخواب
.
.
.
یه مرحله ای هست به اسم چک کردن گوشی با یک چشم باز :)
برای دانلود
خواهِشَم شُد یک شَبی اَز دِل بِرانَم خاطِرَت...
پاک کَردَم مَن تَمامِ خاطِرَم جــُــز خاطِرَت...
تولد تولد تولدم مبارک مبارک مبارک تولدم مبارک
دیشب برای روز تولدت
یک سبد ستاره چیده ام
تکه ای از ماه را
و یک شاخه نیلوفر
تو متولد می شوی و من عاشق تر میشوم …
تولدت مبارک ..!
تا حالا خودمو اینقدر صبور ندیده بودم ، صبور شدم یا بی تفاوت ...نمیدونم .
زندگیم از این به بعد قراره چطور بگذره؟ خدامیدونه ...پووووف.. کاش کسی بود یکم انگیزه میداد ،فاطمه این حرفا بعیده ازت +این فاطمه همون فاطمه ی قبلی نیست-عقلت کجا رفته دختر ...آروم باش هیسسسس از پسش برمیای به هر حال چاره ای بیاندیش ± باش
ترکوندن ستاره های وبلاگمو خیلی دوست دارم