شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

عوضی


‏بزرگی میفرمود

 هروقت حس کردی یکی عوضیه 

به حست اعتماد کن

سند و مدرکش کم کم جور میشه


یاد بگیرند


اسباب بازیهاى شکسته و کهنه ى کودکانتان را دور نیندازید، تعمیر کنید. 

تا یاد بگیرند عشق و خاطره را به آسانى نمیشود دور انداخت...

 باید تعمیرش کرد و دوباره در آغوشش گرفت..

___

دیگه ناراحت نیستم فقط ادا درمیارم لعنت به این بی حس بودنا لعنت حالم ازت به هم میخوره

هفت دریا

چنان مشتاقم

ای دلبر به دیدارت

که از دوری

برآید از دلم آهی

بسوزد هفت دریا را.

 

"سعدی"

 

صبح شده

موهایت انگور داده اند

خورشید از لای خوشه ها سر می زند

شکر خدا

امروز هم زنده ام

که بگویم:

دوستت دارم...

 

زائر

دانلود آهنگ فوق العاده زیبای محسن چاوشی بنام زائر

دانلود با لینک مستقیم از آلبوم هشت همراه با متن آهنگ

 

Mohsen chavoshi (7)

  

 

متن آهنگ زائر از محسن چاوشی

کاش مث کبوترای حرمت
بتونم توی هوات پر بکشم
مث آهویی که تو دام بلاست
با نگاهت از خودم رها بشم
کمکم کن توی بهت این مسیر
یا رضا
یا رضا
یا رضا
دستای تنها و خستمو بگیر
یا رضا
یا رضا
یا رضا
واسه این زائر تنها و غریب
آخرین همدم و تکیه گاه تویی
وقتی دنیا پر دلواپسیه
تنها مقصد، تنها جون پناه تویی
******************

در حیرتم

در حیرتم از مرام این مردم پست
از این جماعت زنده کش مرده پرست

تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا مرد به حسرت ببرندش سر دست
.

مه

رفته چون مه 

                              به محاقم

 که نشانم ندهند          

                                 هرچه آفاق بجویم 

کران تا به کران


""شهریار ""


آبجی های   گلم  روزتون  مبارک باشه


من ماندم تنهای تنها

دو روز که توی خونه تنها بودم . خانواده رفتن مسافرت منو نبردن من تنها موندم توی خونه اولش خیلی خوش گذشت فلشم رو زدم به تلویزیون اهنگ گوش کردم ورزش کردم و اینا ولی بعد اعصابم خورد شد یه سیبزمینی نخود تخم مرغ درست کردم خیلی خوب بود دیشب هم یه دمپختک درس کردم اصلا نمک نداشت و کاملا مزه آب لوله کشی میداد بعد بابام اومد ازش خورد بعد. یه نگاه خاصی بهم کرد من زدم زیر خنده فردا نهار هم تنها بودم یدوباره ازش خوردم شام هم امشب تاس کباب درست کردم اولا به شدت شور شد بعد نپخته بود اول داداشم اومد با هم غذا خوردیم بعد گفت وای این که خامه هنوز بعد نصف گوشتا رو گزاشتیم سر جاش دوباره پخت بعد. بابام اومد بهش گفتم بابا یه تاس کبابی برات درست کردممممم که تا ابد قدر دستپخت مامان رو بدونی بهد هی خندید مامانم و ابجیم هم تازه رسیدن منم الان به علت خوردن تاس کباب حالت تهوع دارم واااای

وای باران

وای، باران؛

باران،

شیشه پنجره را باران شست .

از دل من اما،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .

می پرد مرغ نگاهم تا دور،

وای، باران،

باران،

پر مرغان نگاهم را شست .

خواب رویای فراموشی‌هاست !

خواب را دریابم،

که در آن دولت خواموشی‌هاست .

من شکوفایی گل‌های امیدم را در رویاها می بینم،

و ندایی که به من می‌گوید :

گر چه شب تاریک است

دل قوی دار،

سحر نزدیک است.

وبلاگم رو دوست دارم

همیشه عاشق وبلاگم بودم آیا هنوز هم هستم؟اره جای خوبیه هرچی رو دوست دارم میزارم یه جورایی حرف زدن با خودمه بیشتر شبیه دفتر خاطرات میمونه بعضی وقتا میرم توی آرشیو. و خاطراتم رو مرور میکنم خیلی خوبه هم دم خیلی خوبیه دوسش دارم .فردا باید برم مدرسه واسه یه امضا بعد برم قلم چی وای دوتا امید تازه ولی وقتی برگردم خونه میگم حیف شد .دیگه بدم میاد از خیابون خیر آباد محله ای که توش بزرگ شدم با خیابونا و خونه های سرسبزش واردش که میشم یعنی وارد ناامیدی شدم بی خیالش فقط امید وارم خدا کمکم کنه.خدایا ضرری که نداره

-

حیف که نمیشه جیغ زد و گریه کرد بعد اونا رو نوشت