شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

۱۳۶۱

امروز خیلی دلم گرفته بود خودمم نمیدونم چرا ... اخه یک سال و اندی مدت زیادیه قبلن حتی فکرشم نمیکردم بتونم دووم بیارم خخخ همونطور که چهار سال نبودن رو تحمل کردم همونطوری هم چهار سال ندیدن رو تحمل میکنم اشکال نداره مهم نیست به من چی میگذره فقط همین که حالش خوب باشه کافیه...پیشنهادش رو رد کردم با عقل جور در نمی اومد نمی تونم همه چیزو ول کنم و برم میدونی دومی ها همیشه بدبخت ترین ها هستن

نظرات 3 + ارسال نظر
E 1398/04/27 ساعت 11:12 http://bbaroonii.blogfa.com/

بگو ساعت ها بخوابند
تا ابد!
که هیچکس نمی داند،
چه دردی دارد،
بیدار شدن با خاطرات..

المیرا_بوشاسب

با سلام/- بسیارخوب/ در بروز شده های بلاگفا هستید / موفق /پیروز وهرروز بهتر از دیروز باشید./
تبادل لینک را صلاح میدانید-؟
ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمی‌دانیم
چون دلارام می‌زند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم
دیگران در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص می‌نگری ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یار عزیز نتوانیم.

E 1398/04/30 ساعت 16:09 http://bbaroonii.blogfa.com/

تقصیر خودمونه
یه قدم برامون برداشتن
کیلومترا پیاده روی کردیم براشون
آخرشم ذوق کردن و نخواستنمون
وقتی گفتیم : زخم پاهامون رو ندیدید؟
گفتن : فکر کردیم عاشق قدم زدن هستین!

+آپم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد