شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم

 این چنین عشق تو در سینه نگهداشت منم


 آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی  

آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم  


آنکه هرگز نگشود دفتر احساس توئی  

آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم  


آنکه کافر به دل مومن من بود  

آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم


 آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی

 او که قامت به قد تیر برافراشت منم


 او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی

 او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم  


او که عاقل شد و راه خردش جست توئی

 آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم ... 


 سرخوش پارسا

نظرات 1 + ارسال نظر
E 1397/08/10 ساعت 10:21 http://bbaroonii.blogfa.com/

مردا نه تنها فرق بین رنگهارو نمیتونن تشخیص بدن






بلکه فرق پلوپز و آرامپز و زودپز و ماهیتابه رو نمیدونن

به همشون میگه قابلمه :|

+سلام آپم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد