شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

چرا خندیدی

برادران یوسف وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند

یوسف لبخندی زد...

یهودا پرسید: چرا خندیدی ؟این جا که جای خنده نیست

یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی می‌تواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم ؟

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد

تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست...

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام منوون از کامنتتون و اینکه سر زدید به وبلاگم وبلاگتون بی نظیره اگه با تبادل لینک موافقید به وبلاگم بیاید و کامنت بزارید ممنوون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد