وراج

ترازم دوباره پایین شد اعصاب ندارم دیگه واقعا انگیزه ندارم واسه ادامه ناراحت نیستم حالا که ناراحت نیستم بهتر میبینم دلیل افتم چی بود عمومی ها رو بیش از حد خوندم اونقدر که زیاد اختصاصی نخوندم و همین شد عامل بد بختی خیلی غلط داشتم مخصوصا تو زبان اگه کم تر غلط میزدم20درصد گیزدم ولی خو 8 درصد شد ادبیات و دینی رو 60زدم ولی خو اختصاصی ها افتصاح شاید واسه شما جالب نباشه ولی خو یه درد دلی کرده باشیم دور همیم دیگه... دیگه هدفم رو گذاشتم سال دیگه و همین انگیزم رو گرفته ولی خو امسال بد بیام سال دیگه هم صد درصد بازم بد میام امسال هر چی بخونم واسه سال دیگه هم میمونه گوجه که نیست بگنده یا فاسد شه ولی خو یه سال از بهار عمرمو دارم میدم باید ببینم کجا قبول میشه وگرنه 5-6سال از بهار عمرم به فنا میره زندگی خودم که چندان مهم نیست اصولا من هیچ چیز برام مهم نیست کلا زندگی میکنم که حوصله ام سر نره فقط... بی خیال بابا ...دفتر برنامه ریزیم رو دادم به پشتیبانم اونم موءدبانه کلی بهم فحش داده بود اعصابش رو داغون کردم وقتی دید این دو هفته از دو هفته قبل فقط یک ساعت بیشتر خوندم نوشته بود با 4 ساعت در روز هیچی قبول نمی شی خودت رو گول نزن بعد هم خودش برام برنامه ریخته بود و نوشته بود باید بهش عمل کنی فهمیدی؟ منم تو دلم گفتم باش تا سوت دولتت بدمد خخخخ ولی نه جدی میخوام 35ساعت رو پر کنم نمی دونم چی در انتظارمه درسته وقتی بردنم جهنم زندگی دنیا برام به اندازه ده روز به چشم میاد ولی همیشه سخت میگذره روز هایی که توشون داری بیهوده انتظار چیزی رو میکشی که فقط بعد مرگت اتفاق میوفته ینی آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست ولی تحمل کن اون دنیا بیشتر فرصت داری امید وارم زیاد عمر نکنم ولی خو آخه نقد کجا نسیه کجا از زندگی کردن فقط زنده بودنش رو دیدیم ولی شاید از مدنش یه چیزی بجز مرگ دیدیم فردا پاشم برم مدرسه همینجوری بیخودی بمونم خونه که چی بشه که بابام ساعت 11با هزار تا داد و بیداد بلندم کنه ؟ کسی تا این جای حرفام رو خونده ؟ مردم این روزا حوصله چیزای بلند رو ندارن حوصله شون سر میره با چیزای کشدار این جا جای من نیس که سه سال قصه تکراری شدم بی خیال بابا شب به تیر