شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

زود قضاوت نکنیم

پسرکی دو سیب در دست داشت، 
مادرش گفت: یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
 لبخند روی لبان مادر خشکید! 
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش نا امید شده،
 اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
 بیا مامان! این یکی، شیرین تره!!!!
 مادر، خشکش زد، چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود!



نظرات 1 + ارسال نظر
kata 1396/11/24 ساعت 18:39 http://kata.samenblog.com

چقدر زود. که قضاوت میکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد