شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

تو خدا را داری

گاه گاهى که دلم مى گیرد 

از خودم مى پرسم : 

به کجا باید رفت .........؟؟!! 
به که باید پیوست .........؟؟!! 
به که باید دل بست ........؟؟!! 
به دیارى که پر از دیوار است ........؟؟!! 
حسِ تنهاى درونم گوید : 
بشکن ، دیوارى 
که درونت دارى........!!!! 
چه سوالى دارى ..؟؟!! 
تو ** خــــــــدا ** را دارى ..!! 
و ** خـــــــــدا ** ...
اول و آخر ، با توست ...!! 
از چه وحشت دارى ...؟؟!! 
از چه؟!!؟

با تشکر از دوشت عزیزم  E 


خیابان های شهر

من 


در هیچ کدام از خیابان های شهر 

         

        با تو قدم نزدم 

   

    اما 

                            در همه خیابان های شهر 


        به تو فکر کردم 

حواس

 

  تو حواس من بودی …

از وقتی رفتی همه سراغت را میگیرند

هی می پرسند حواست کجاست ؟


 

نغمه ی هم درد

آینه ی خورشید از آن اوج بلند
شب رسید از ره و آن آینه ی خرد شده
شد پراکنده و در دامن افلاک نشست
تشنه ام امشب ، اگر باز خیال لب تو
خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد
 کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب
شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد
روح من در گرو زمزمه ای شیرین است
من دگر نیستم ، ای خواب برو ، حلقه مزن
 این سکوتی که تو را می طلبد نیست عمیق
وه که غافل شده ای از دل غوغایی من
 می رسد نغمه ای از دور به گوشم ، ای خواب
 مکن ، این نعمه ی جادو را خاموش مکن
 زلف چون دوش ، رها تا به سر دوش مکن
ای مه امروز پریشان ترم از دوش مکن
در هیاهوی شب غمزده با اخترکان
سیل از راه دراز آمده را همهمه ای ست
برو ای خواب ، برو عیش مرا تیره مکن
خاطرم دستخوش زیر و بم زمزمه
ای ست
چشم بر دامن البرز سیه دوخته ام
روح من منتظر آمدن مرغ شب است
عشق در پنجه ی غم قلب مرا می فشرد
با تو ای خواب ، نبرد من و دل زینت سبب است
مرغ شب آمد و در لانه ی تاریک خزید
نغمه اش را به دلم هدیه کند بال نسیم
آه ... بگذار که داغ دل من تازه شود
روح را نغمهی همدرد فتوحی ست عظیم

انسانیت

با افتادن  یک سیب جاذبه کشف شد 

اما 

با افتادن هزاران کودک از گرسنگی در کنار خیابان 

هنوز انسانیت کشف نشده است 


تا به چی برسی

از همه چیز

"گذشتن"

و به همه چیز رسیدن

"سخت" نیست

مهم اینه که

از"چی"

"میگذری"

تا به چی"برسی"...


:-)

امروز تصمیم گرفتم اساسی واسه کنکور بخونم 

البته از تابستون شروع کردم 

ولی خوب می خوام شروع کنم جنگی درس بخونم انشاالله 

خدایا خودت کمکم کن 

خشت و آیینه



دانلود رمان خشت و آیینه 

نویسنده:بهاره حسینی 

خلاصه رمان:

 پزشکی بنام بهجت الزمان فخرالدینی ، پزشکی که تمام وجودش را خرج خدمت به اجتماع کرده .

به واسطه کارش تمام عمرش را با کودکان و جوانان در ارتباط بوده .
 ولی با تمام شناختی که نسبت به ککودکان و نوجوانان دارد در درک و شناخت دختر خود یگانه ، ناموفق مانده .

یگانه روز به روز بزرگتر میشه و فاصله اون پدرش هر روز بیشتر و بیشتر میشه …


دانلود نسخه اندروید 


دانلود نسخهجاوا

گوزن


اینم یکی دیگه از شاهکار های بنده

خوشگل کشیدم؟

E

یه دوست خوب دارم به اسم E 

بعضی وقتا دنیا باید به چنین آدم هایی که داره به خودش افتخار کنه 

راستی  دوس دارم اسم کاملتو بدونم میشه لطفا ؟

جوابم نکن

دانلود آهنگ غمگین جوابم نکن
از محسن چاوشی
دانلود از اینجا 


خیال کن جواب منو دادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی می دی؟...

من پونزده دقیقه ی دیگه تغریبا میمیرم من تا پونزده دقیقه دیگه میمیرم ایندفه دیگه کارم تمومه میدونم میدونم چه قدر زود میره جلو این ساعت لعنتی وایسا سیزده دقیقه دوازده دقیقه ...حالم خوب نیست چیزی نمونده یازده دقیقه دیگه ده دقیقه تاحالا ندیدم ساعت ایقدر تند بره جلو ده دقیقه مونده نه دقیقه بیای و بخندی تا باز خنده هات رو ...به تو به تو ..هشت دقیقه مونده تو رو خدا نزار ...الهی همیشه کنار...هفت دقیقه ...تاحالا اما خیلی ...شیش دقیقه .نه .چسب چسب چسب پنج دقیقه ...چهار دقیقه دیگه.باکی حرف میزنی .به درک..سه دقیقه اما ...بسه دیگه ...دو دقیقه مونده ..من چه مرگمه ؟ یک دقیقه نه نه نه نه نه نه ...تموم شد دیگه تموم شد تموم تموم این یادم میمونه تا ابد یادم میمونه این یکی از بد ترین لحظه هام بود