شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم
شلوغ پلوغ

شلوغ پلوغ

درهم بر هم

دخترک گدا

مهندسی دختر زیبایی دید که با پدرش گدائی میکرد
 

از پدرش دختر را خواستگاری کرد


پدرش گفت 


اگه دختر من را میخواهی باید سه روز با من گدائی کنی تا به دخترم نگویی گدا  


مهندس بعد از مدتی فکر کردن قبول کرد 


روز دوم گدایی، دخترک دید مهندس گریه میکند  علت را پرسید


  مهندس گفت بخاطر خودم گریه میکنم


 که چندین سال تو شرکت عسلویه وقتمو تلف کردم 


خخخخخخخ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد